درباره ما  |  ارتباط با ما  |  RSS  |  آرشیو  |  1403-10-02  |  2024-12-22  |  بروز شده در: 1403/10/02 - 02:36:5 FA | AR | PS | EN
محدود بودن کمک‌های جهانی به افغانستان            با اجرای پروژه های بزرگ، افغانستان به خودکفایی میرسد            اوکراین با کمبود شدید نیرو رو بروست            بارسلونا در بازی بزرگ با اتلتیکومادرید شکست خورد             ادعای طالبان مبنی بر پیوستن اتباع تاجکستان به داعش            بدون تحصیل دختران، افغانستان به توسعه و شکوفایی نخواهد رسید            حقوق بشر در تعامل با طالبان اولویت داده شود            بازگشت نزدیک به ۷۶۰ هزار پناهجوی افغان از پاکستان             حکومت طالبان حقوق متقاعدین را پرداخت می‌کند            سرمایه گذاری بالای معادن طلای افغانستان            شمار شهدای نوار غزه به ۴۵ هزار و ۲۰۶ تن رسید            تلاش ها برای بهره‌برداری از پروژه تاپی             بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه            خلیلزاد: زمان تغییر در پاکستان فرا رسیده است             امریکا در مسائل داخلی افغانستان دخالت نکند            






تاریخ نشر: 1399/04/22 - 16:25:2
تعداد بازدید: 741
با دوستان خود به اشتراک بگذارید

نگاهی گذرا به تصورات قالبی اقوام در افغانستان

نحوه‌ی تعامل و ارتباط افراد و گروه‌های هویتی در درون یک جامعه، ریشه‌های عمیقی در "تصورات قالبی‌"شان از یکدیگر دارد. رابطه ارگانیک میان شناخت، احساس و آمادگی برای عمل(تمایل) مثلثی را تشکیل می‌دهد که با توجه به آن می‌توان چرایی و چگونگی "تعامل متقابل" افراد یک جامعه را فهم و تجزیه و تحلیل نمود. از این میان، تصورات قالبی متقابل افراد و گروه‌ها از هم، نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انسجام یا انفصال "هویت جمعی" در یک جامعه دارد که مورد اهتمام اندیشمندان علوم اجتماعی به خصوص روان‌شناسان اجتماعی_سیاسی می‌باشد.

نویسنده: رضا عطایی (کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران)

نحوه‌ی تعامل و ارتباط افراد و گروه‌های هویتی در درون یک جامعه، ریشه‌های عمیقی در "تصورات قالبی‌"شان از یکدیگر دارد.

رابطه ارگانیک میان شناخت، احساس و آمادگی برای عمل(تمایل) مثلثی را تشکیل می‌دهد که با توجه به آن می‌توان چرایی و چگونگی "تعامل متقابل" افراد یک جامعه را فهم و تجزیه و تحلیل نمود. از این میان، تصورات قالبی متقابل افراد و گروه‌ها از هم، نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری در انسجام یا انفصال "هویت جمعی" در یک جامعه دارد که مورد اهتمام اندیشمندان علوم اجتماعی به خصوص روان‌شناسان اجتماعی_سیاسی می‌باشد.

همه ما در ذهن خود حامل "الگوها" یا "کلیشه‌هایی" [تصاویر و تصورات قالبی ذهنی] هستیم که در برخورد با طیف گسترده‌ای از شرایط، مردم، نهادها، حکوت‌ها و ملیت‌ها به کار می‌گیریم. کلیشه‌ها [تصورات قالبی] خطرناک‌اند زیرا بر اساس داده‌ها، معرفت و تجربه‌ای "محدود" به اخذ نتایجی، "کلی" می‌پردازند. شاید همه ما شاهد مجموعه منتخبی از "واقعیات" باشیم اما شکل‌بندی‌های شخصی و تجارب متفاوت‌مان باعث می‌شود که به رأی خود برای همان "واقعیات" اهمیت نسبی متفاوتی قائل شویم. (فولر، ۱۳۹۶: ۱۲)

اهمیت این موضوع و تطبیق و بررسی آن در کشوری همانند افغانستان که گستردگی و تنوع فرهنگی سیاسی و اجتماعی در آن، این کشور را بدل به "موزه‌ای از اقوام" و "رنگین کمانی از هویت‌های پریشان" گوناگون نموده است، دو چندان می‌شود.

"تصورات قالبی" (stereotypes) پدیده‌ای فراگیر در کلیه تعاملات اجتماعی است که به واسطه تعلق افراد به گروه هویتی خاص(جنسیت، نژاد، طبقه، قوم، محل زندگی و...)، گزاره‌هایی "غیر منصفانه" و "کلی" به آنها نسبت داده می‌شود. زیرا غالب افراد جامعه تصورات و پنداشت‌های خود را نه از راه درک و تجربه مستقیم عینی، بلکه بر پایه باورها و نگرش‌های پیرامون خود یا به اصطلاح آنچه "همه می‌گویند" اخذ می‌کنند. چگونگی شکل‌گیری تصورات قالبی و پیش‌داوری ، متاثر از عوامل مختلف شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است. (نظری، ۱۳۹۲: فصل اول؛ و نظری، ۱۳۹۵: ۵۱۹)

مشخصه تصور قالبی، کوشش برای "درک" نیست، بلکه کوشش برای محکوم کردن یا ستودن طبقه‌بندی [مرز میان خود و دیگری] است. تصور قالبی، "قضاوت ارزشی" میکند و رنگ عاطفی شدیدی دارد. به جای توصیف ساده تفاوت‌ها، ارزیابی اخلاقی آن تفاوت‌ها، ارائه می‌شود. افراد به دلیل این طبقه‌بندی، خوب یا بد در نظر گرفته می‌شود. (شارون، ۱۳۷۹: ۳۰۸) همانطور که ذکر شد مسلما یکی از جاهایی که "تصورات قالبی" ظهور و بروز آشکاری دارد، بلکه می‌تواند از آثار و پیامدهای آن باشد در روابط میان گروه‌های قومیتی در درون یک جامعه است.

بورس کوئن در این زمینه می‌نویسد؛ تصورات قالبی در جوامع مختلف نسبت به برخی از گروه‌های قومی، نژادی یا محلی بروز می‌کند. در بسیاری از کشورها، تصورات قالبی عامه از قبیل نسبت دادن هر یک از صفات سادگی، زرنگی، مهمان‌نوازی و تعصب به ساکنان هر یک از مناطق جغرافیایی کشور، وجود داشته است، اما واقعیت این است که این صفات، به طور انحصاری در هیچ یک از این مناطق عمومیت ندارد. (کوئن، ۱۳۹۵: ۴۰۶)

روان‌شناسان اجتماعی بر این باورند که "تصورات قالبی" بیش از آنکه برآمده از واقعیت‌های عینی و منتج از آن تلقی شود، تصاویری دانسته می‌شود که در "ذهن" ما نقش بسته است و دیدگاه‌های ما را از جهان اجتماعی شکل می‌دهد. این تصاویر، نشانه‌هایی اغلب منفی را بازنمایی می‌کند که ما به عنوان خصیصه‌های گروه‌های اجتماعی و اعضای آنها تلقی می‌کنیم. بنابراین ، هنگامی که درباره آن گروه فکر می‌کنیم، آن خصیصه‌ "ناخودآگاه" به ذهن ما خطور می‌کند. (نظری، ۱۳۹۲: فصل اول)

در افغانستان نیز تصورات قالبی غالبا منفی و مخرب گروه‌های قومیتی از هم سبب شده است که نه تنها هیچگاه ارتباط سازنده‌ای بین اقوام شکل نگیرد، بلکه با توجه به عوامل دیگر، همیشه شاهد نزاع و درگیری میان اقوام این کشور باشیم. شاید بهترین مصداق در این زمینه این باشد، مردم در افغانستان هنگام شنیدن، نه به دنبال "اعتبار سخنان" که در صدد کشف "تبار سخنران" هستند.

آنتونی گیدنز تعصبات و تعارضات قومی را با توجه به مفهوم "تصورات قالبی" اینطور مورد تحلیل قرار می‌دهد؛ "تفکر قالبی" (stereotypical thinking) اگر از لحاظ محتوای عاطفی خنثی بوده و از منافع فرد مربوطه به دور باشد ممکن است بی‌زیان باشد. برای مثال، انگلیسی‌ها ممکن است درباره این که آمریکایی‌ها چگونه هستند عقاید قالبی داشته باشند، اما این امر ممکن است برای اکثریت مردم هر دو ملت هیچ‌گونه اهمیتی نداشته باشد. آنجا که تصورات قالبی (stereotypes) با اضطراب یا ترس مرتبط است، وضعیت ممکن است کاملا متفاوت باشد. تصورات قالبی در چنین شرایطی معمولا با نگرش‌های خصمانه یا نفرت نسبت به گروه مورد بحث آمیخته است. برای مثال، یک فرد سفیدپوست ممکن است معتقد باشد که همه سیاهان تنبل و کودن هستند، و از این اعتقاد برای توجیه نگرش‌های تحقیرآمیز نسبت به آنها استفاده کند. (گیدنز، ۱۳۸۷: ۲۸۱ و ۲۸۲)

تصورات قالبی نقش بسته در اذهان مردم افغانستان در گروه‌های هویتی و قومیتی نسبت به هم، در طول تاریخ این کشور نقش مهمی در برقراری ارتباط، دوری گزیدن، نفی و حتی حذف یکدیگر داشته است. تاریخ چند دهه اخیر افغانستان که با آن فاصله چندانی هم نداریم بلکه در ادامه همان هستیم. بیش از آنکه روایت خون و شمشیر باشد، روایت‌ تصورات قالبی گروه‌های هویتی جامعه افغانستان نسبت به یکدیگر است. محسن مخملباف _نویسنده و کارگردان ایرانی_ توصیف جالبی از جو و فضای حاکم بر جامعه افغانستان در مقایسه با جامعه ایرانی دارد؛ در کشور ایران همه ما اول ایرانی هستیم و ناسیونالیسم وجه اول برداشت ما از هویت عمومی ماست. در افغانستان، همه اول عضوی از یک "قوم"ند و "قومیت" وجه اول هویت آنهاست. و این بارزترین تفاوت روح یک ایرانی با روح یک افغان است. (مخملباف، ۱۳۸۱: ۲۲)

توصیفات محسن مخملباف در جریان ساخت فیلم "سفر قندهار" _در دهه هفتاده خورشیدی_ که چند ماهی میان مهاجران افغان مقیم در اردوگاه‌های کنار مرز ایران و افغانستان بوده است، بهتر می‌تواند تصاویر ذهنی و تصورات قالبی افغان‌ها را نسبت بهم نشان دهد؛ حتی افغانیان مهاجر که مدت ده سال است در شرایط سخت اردوگاهی ایران زندگی می‌کنند، حاضر نیستند "هویت ملی" خود را به عنوان "افغان" بپذیرند و هر یک با نام پشتون و تاجیک و هزاره هنوز حتی در اردوگاه‌های آوارگی با هم درگیرند. هنوز افراد اقوام با هم ازدواج نمی‌کنند. با هم داد و ستد تجاری ندارند و بر سر کوچکترین نزاعی، خطر خونریزهای دسته‌جمعی بروز می‌کند. بازی کودکان پشتون و هزاره در کوچه‌های همدیگر به راحتی میسر نیست و گاه به خشونت کودکان یک قوم علیه کودکان قوم دیگر می‌انجامد. تاجیک و هزاره، بزرگترین دشمن خود را در روی کره زمین، پشتون‌ها می‌دانند و پشتون‌ها بزرگترین دشمن خود را تاجیک و ازبک و هزاره. در این اردوگاه علی‌رغم مریضی‌های فراوان و نبود دکتر، وقتی دکتری از شهر آورده شد، نپذیرفتند که اول بیماران در خطر بیشتر معاینه شوند و بعد بیماران در خطر کمتر. تنها نظمی که مورد قبول واقع شد "نظم قومی" بود. خودشان مقرر کردند یک روز بیماران هزاره، یک روز بیماران پشتون. و تازه در قوم پشتون طبقه‌بندی‌هایی وجود داشت که آنها هم حاضر نبودند در یک روز به طور مشترک به درمانگاه بیایند. برای صحنه‌هایی که به سیاهی‌لشکر احتیاج داشتیم بایستی تصمیم می‌گرفتیم که آنها را یا از بین هزاره‌ها برگزینیم یا از بین پشتون‌ها. (مخملباف ، ۱۳۸۱: ۲۳ و ۲۴)

تصورات قالبی در برابر استدلال مخالف، سخت مقاومت می‌کند و فردی که دارای باورهای قالبی است، همواره دچار "تعصب" می‌شود.(کوئن، ۱۳۹۵: ۴۰۵) زیرا تعصب نگرشی است نسبت به دسته‌ای از افراد که باعث می‌شود کنشگر بر ضد افرادی که در آن دسته قرار گرفته‌اند، "تبعیض" روا دارد. (شارون، ۱۳۷۹: ۳۱۰) [تعصب (prejudice) به عقاید یا ایستارهایی اطلاق می‌شود که اعضای یک گروه نسبت به گروه دیگری دارند، اما تبعیض (discrimination) به رفتارهای بالفعل در قبال گروه دیگری اطلاق می‌شود. "نژادپرستی" (racism) یعنی تعصب مبتنی بر تمایزهای جسمانی‌ای که از نظر اجتماعی اهمیت دارد، نژادپرست کسی است که معتقد است برخی از افراد به دلیل تفاوت‌های نژادسازی‌شده برتر یا پست‌تر از دیگران هستند. نژادپرستی در بطن ساختار و عملکرد جامعه ریشه می‌دواند. (گیدنز، ۱۳۹۳: ۳۶۴ و ۳۶۵ و ۳۶۶)]

تصورات قالبی با مفهوم "ارزش‌ها" و "قضاوت ارزشی" نیز بسیار مرتبط است، زیرا ارزش‌‌ها، تصویری از آنچه خوب است و آنچه خوب نیست را بازتاب می‌دهند. ارزش‌ها همان معیارهایی هستند که افراد درباره کنش‌های خود و کنش‌های دیگران با "مقایسه" با آنها، "قضاوت" می‌کنند. ارزش‌ها به ما می‌گویند که مردم چه هدف‌هایی را "باید" جست و جو کنند، چه چیزی لازم است و چه چیزی ممنوع است، چه چیزی شرافتمندانه و چه چیزی شرم‌آور است و چه چیزی زیبا و چه چیزی زشت است. (شارون، ۱۳۷۹: ۱۹۴)

"قضاوت" درباره دیگران نشان می‌دهد که تا چه میزان و چگونه "ارزش‌ها" وارد زندگی اجتماعی ما می‌شوند. ما دیگران را بر اساس قضاوت‌های ارزشی‌ایی که می‌کنیم حس دوستی، تنفر و دشمنی داریم. اما همانطور که درباره تصورات قالبی ذکر شد، قضاوت‌های ارزشی هم صرفا بیان "ترجیحات" هستند نه "واقعیات". (شارون، ۱۳۷۹: ۱۹۶) خالد حسینی در رمان "بادبادک‌باز" به خوبی توانسته است تصورات قالبی و قضاوت‌های ارزشی "پشتون‌ها" نسبت به اقوام دیگر و به خصوص "هزاره‌ها" را ترسیم و توصیف کند؛ گزاره‌هایی چون"هزاره‌های مغولی" ، "هزاره‌های موش‌خور"، "هزاره بی‌سواد"، "بابالوی[لولوخورخوره] پخ‌دماغ"، "سرزمین پشتون‌ها " و... صرفا دیالوگ‌ شخصیت‌های خیالی در یک رمان نیست بلکه مبین تصور قالبی پشتون‌هاست. (حسینی، ۱۳۹۶: ۱۴ و ۱۵ و ۳۰ و ۳۹ و ۴۳ و ۴۵) یکی از شخصیت‌های رمان به نام "آصف" که تجسم یک پشتونیزم تمام‌عیار است به "حسن" که شخصیت هزاره داستان است می‌گوید؛ افغانستان سرزمین "پشتون‌ها‌"ست. همیشه بوده و همیشه خواهد ماند. افغان‌های "واقعی" ما هستیم ، افغان‌های "خالص"؛ نه این پخ‌دماغ‌ها. قوم او "وطن ما" را آلوده می‌کنند. خون ما را ناخالص می‌کنند. شما ننگ افغانستانید. (حسینی، ۱۳۹۶: ۴۵ و ۴۶)

وضعیتی که خالد حسینی در قالب رمان ترسیم می‌کند، گیدنز با به مفهوم تصور قالبی تحلیل می‌کند، او معتقد است تصورات قالبی نوعی مکانیسم "جا به جایی" یا "بلاگردانی" (displacement) هستند که به وسیله آنها احساس خصومت یا خشم متوجه چیزهایی می‌شود که ریشه واقعی این احساسات نیستند. بلاگردانی یا جا به جایی زمانی رخ می‌دهد که در میان افراد یک قوم یا یک کشور، ناکامی‌های فراوانی به وجود می‌آید. این افراد چون نمی‌توانند منشاء اصلی ناکامی‌های خود را شناسایی کنند، بار مسئولیت آن را به دوش افرادی از یک قوم و گروه دیگر انداخته و نسبت به آنها احساس ترس، نفرت و انزجار پیدا می‌کنند. (گیدنز، ۱۳۹۳: ۳۶۵ و ۹۹۳)

امیر هاشمی مقدم در سفرنامه به افغانستان آورده است در مسیر مرز تا هرات وقتی به پیرمردی [قومیت آن شخص ذکر نشده] که گفتگو می‌کرده و گفته که قصد دارد علاوه بر هرات، قندهار و غزنی و جاهای دیگر افغانستان هم برود، یکباره وسط حرفش می‌پرد و می‌گوید؛ می‌خواهی بروی قندهار و غزنی؟ مگر قندهار و غزنی رفتن شوخی است؟ هنوز گیر پشتون‌ نیفتاده‌ای. (هاشمی مقدم، ۱۳۹۷: ۶۸)

در جای دیگری از سفرنامه‌اش که در محله «پل سوخته» کابل است می‌نویسد؛ تعداد زیادی معتاد در اطراف پل سوخته دیده می‌شود که عمدتا هزاره‌ان. هزاره‌ها می‌گویند پشتون‌ها در بین جوانان هزاره، تریاک رایگان توزیع می‌کنند تا آنها را معتاد کنند؛ سخنی که باورش برای من دشوار است. (هاشمی مقدم ، ۱۳۹۷: ۱۷۹)

اساسا "قوم‌مداری" شامل گرایش به این تصور است که فقط فرهنگ‌ خودمان درست است و فرهنگ‌های دیگر "باید" نادرست باشند. (شارون، ۱۳۷۹: ۲۰۱) برای کاهش اثرات مخرب تصور قالبی و تعدیل آن می‌توان از این راهکارهای عملی بهره جست؛

_ افزایش سطح آگاهی‌های افراد نسبت به ماهیت تصورات قالبی و پیامدهای آن از طریق گسترش ارتباطات

بین گروه‌های هویتی مختلف در جامعه

_ تلاش موثر رسانه‌های دیداری و شنیداری و ارتقای عملکرد رسانه‌های جمعی

_ تلاش برای گسترش ارتباطات و پیوندهای جمعی در سطح ملی و زدودن احساس انزوا و بیگانگانی هویتی. (نظری، ۱۳۹۵: ۵۲۸ و ۵۲۹)

علوم اجتماعی نیز در این زمینه می‌تواند موثر باشد، به تعبیر جوئل شارون؛ علوم اجتماعی می‌کوشد با طبقه‌بندی‌ها و تعمیم‌های دقیق درباره‌ی انسانها ما را از تصورات قالبی رها سازد. علوم اجتماعی فرایند پژوهش بسیار انتظام یافته‌ای است که هدف آن "تردید" در بسیاری از تصورات قالبی و تعمیم‌‌های بی چون و چرا پذیرفته شده ماست. (شارون، ۱۳۷۹: ۳۱۱)

ثمره و نتیجه تصورات قالبی گروه‌های مختلف هویتی و قومیتی در افغانستان، همان توصیفی است که "سر جان ویلیام کای" در سال ۱۸۵۱م در جریان "بازی بزرگ" از افغان‌ها داشته است که امروز هم برایمان محسوس و مشهود است؛ چنین می‌نماید که افغان‌ها ضمن برخورداری از صفات شجاعت، استقلال، نوعی کینه‌جویی پر تلاطم، برای موجودیت خود به توالی ثابتی از منازعات داخلی وابسته‌اند... آنها چیزی به نام خوشبختی نمی‌شناسند، و در هر پدیده‌ای جز کشمکش چیزی نمی‌بینند. در میان چنین مردمی، جنگ داخلی گرایش به استمرار خود دارد... اما در کنار سایر ملت‌های آسیایی به صداقت و درستکاری معروف‌اند. (فولر، ۱۳۹۶: ۲۵۲)

 

منبع: مطالعات افغانستان

لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/19261


تگ ها:






*
*

*



نیز بخوانید

بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه


سابقه واشنگتن در تعامل با تروریزم


اتحادیه اروپا؛ مانع جدید در روند صلح ارمنستان با آذربایجان؟


داعش در افغانستان جسورتر شده است


جایگاه ایران در آبنده سوریه چیست؟


ترور خلیل‌‌الرحمان حقانی؛ چند ابهام و یک اتهام


سقوط اسد، خاورمیانه به کام افراطگرایی


آیا ایران فرماندهان و نیروهایش را از سوریه خارج می‌کند؟


افزایش تقویت روابط با حکومت طالبان از سوی چین


آیا زمان برقراری آتش بس در غزه فرا رسیده است؟


ترس بزرگ پاکستان از شبکه حقانی


بازی پاکستان با کارت مهاجران علیه طالبان


بعد از آتش بس در لبنان؛ پیروز جنگ کیست؟


آیا حکومت طالبان به رسمیت شناخته می شود؟


هدف ایران از آمادگی های نظامی چیست؛ عملیات یا تبلیغات؟


کوتاهی دولت پاکستان در جلوگیری از کشتار شیعیان


کودتای خاموش بایدن علیه ترامپ


دورنمای ائتلاف چین و پاکستان علیه تروریزم فعال در افغانستان


خطر برهم خوردن رفاقت ترامپ با نتانیاهو


بازی امریکا و چین در زمین افغانستان


علت تعلل ایران در انجام عملیات وعده صادق 3 چیست؟


چهره های ضد ایران و طالبان در کابینه ترامپ


علت کشیده شدن ترامپ به سوی افغانستان چیست؟


بازی با کارت هند از دولت غنی تا حکومت طالبان


دولت جدید ترامپ و افغانستان؛ تقابل یا تعامل با طالبان؟





پربازدیدها
پربحث ها


اخبار تازه را در موبایل خود ببینید.

ansarpress.com/m



نظرسنجی

به نظر شما با پذیرفتن خط دیورند و مرز فعلی بین افغانستان و پاکستان توسط افغانستان، صلح در افغانستان برقرار میشود؟

بله

خیر

معلومـ نیست

مشاهده نتایج


آخرین خبرها

تعیین یک تا سه سال زندان؛ برای قاچاقچیان انسان

محدود بودن کمک‌های جهانی به افغانستان

با اجرای پروژه های بزرگ، افغانستان به خودکفایی میرسد

اوکراین با کمبود شدید نیرو رو بروست

بارسلونا در بازی بزرگ با اتلتیکومادرید شکست خورد

ادعای طالبان مبنی بر پیوستن اتباع تاجکستان به داعش

بدون تحصیل دختران، افغانستان به توسعه و شکوفایی نخواهد رسید

حقوق بشر در تعامل با طالبان اولویت داده شود

بازگشت نزدیک به ۷۶۰ هزار پناهجوی افغان از پاکستان

حکومت طالبان حقوق متقاعدین را پرداخت می‌کند

سرمایه گذاری بالای معادن طلای افغانستان

شمار شهدای نوار غزه به ۴۵ هزار و ۲۰۶ تن رسید

تلاش ها برای بهره‌برداری از پروژه تاپی

بازی خطرناک اردوغان در سوریه و آینده تاریک خاورمیانه

خلیلزاد: زمان تغییر در پاکستان فرا رسیده است

امریکا در مسائل داخلی افغانستان دخالت نکند

امریکا: ایران نقشی در سوریه نخواهد داشت

تقابل با اتلتیکومادرید فاینل نیست

آمادگی ناتو برای جنگ علیه روسیه

امریکا برنامه‌ی موشکی پاکستان را برای خود تهدید می داند

داعش در افغانستان بی ریشه و منفور است

دولت سوریه تحت کنترول ایران و روسیه نبود

حضور تحریک طالبان پاکستانی در افغانستان یک ادعا است

بسته شدن ۱۲ رسانه طی یک سال از سوی طالبان

امیدوارم ترامپ روابط عربستان و اسراییل را عادی کند


خبرهای پزشکی


خبرگزاري انصار ©  |  درباره ما  |  ارتباط با ما  |  نسخه موبایل  |  پیوندها  |  طراحى و پشتيبانى توسط: شركت شبكه نگاه
استفاده از مطالب اين سايت با ذكر منبع (لينك سايت) مجاز است.